هر چیزی رو زمان خودش میفهمی...
|
|
دقت کردین مرغ اکثر آدمها یه پا داره.حتی در مورد مطالبی که توسط n تا آدم تجربه شده باز هم صادقه.
این جا 2 موردش رو میگم:
1-وقتی میخواستم بیام پزشکی هرچی بقیه سعی کردن بهم بفهمونن این رشته فوق العاده سخته و راه خروج نداره و زندگیت به شدت عوض میشه،حرفشون رو قبول نکردم و فقط وقتی فهمیدم که توی رشتم بودم و برای هر کاری دیر شده بود
2-وقتی استاجر بودم با دوستام شب پا میشدیم میرفتیم بیمارستان که علم و دانش و تجربمون زیاد بشه. هرچی اینترن ها میگفتن بابا برید خونه.شب مثل آدم بگیرین راحت بخوابین.مگه به خرجمون میرفت؟تازه میگفتیم اینها به پزشکی علاقه ندارن که میگن برین خونه بخوابین.ولی وقتی اینترن شدم مفهوم خواب شب و حرفهای اون اینترنها کاملا برام روشن شد
این قصه ها رو گفتم که بگم شاید بعضی وقتها و نه تمام وقتها باید بپذیریم که از تجربه های دیگران حداقل اونهایی که بارها تکرار شده میشه استفاده کرد.
این قدر اصرار نکنید همه چی رو خودتون تجربه کنید. |
دو شنبه 11 خرداد 1391برچسب:تجربه, |
|
|
|