عشق من....
به ونتیلاتور وصلم.....
دستگاه به جایم نفس میکشد.....
بارها خواستند از دستگاه جدایم کنند....
نمیدانستند تو به جایم نفس میکشی....
نمیدانند اگر من را از تو جدا کنند خواهم مرد.....
ظاهرا به تو وصل هستم.....
اما برایم نفس نمیکشی.....
دستگاه ها نسبت به کسی که به جایشان تنفس میکنند احساسی ندارند.......
ونتیلاتور خاموش است.....
خاموشش کردند تا به من ثابت شود که بدون تو میتوانم نفس بکشم.....
و اکنون دستگاه تکه اهنی است که به من وصل است....
و من حتی جرات ندارم لحظه ای از این اهن جدا شوم....
مبادا که بدون وجودش بمیرم....
کاش باور میکردم نبودنت را ....
کاش.....
کاش.....
و ای کاش......