سرماخوردگی
|
|
فکرکن سرما خوردی در حد تیم ملی.....
بالای سر مریض دستکش استریل هم پوشیدی داری بخیه میزنی.
حالا شیر بینیت هم بازه و هی داره چیک چیک میکنه.
واقعا تو این موقعیت انسان باید چه خاکی به سرش بگیره؟
من مجبور شدم فعالیت 4 سالگیم رو انجام بدم:
از آستین مبارک کمک گرفتم....... |
پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:, |
|
|
|
اخرزمون
|
|
میگن دنیا داره تموم میشه راست میگن ها....
چند وقت قبل داشتم با 1 روانپزشک حرف میزدم.
ازم پرسید ازدواج کردم یا نه که من گفتم نه.پرسید دوست داری ازدواج کنی که من گفتم خیلی زیاد....
گفت پس چرا کاری نمیکنی.
چشام کلا درومد و افتاد کف پام.
پرسیدم :مگه من باید کار خاصی انجام بدم اخه؟مگه نباید مردها بیان خواستگاری؟
گفت کجای کاری خانم دکتر شما؟؟؟؟
مگه عهد عتیقه؟پسرها جرات درخواست ازدواج ندارن.منتظرن که دخترها بهشون پیشنهاد بدن ودر غیر این صورت از ترس رد شدن پیشنهادشون کاری نمیکنن.
و اقای دکتر تمام این حرف ها رو کاملا جدی میزد.
هیچی دیگه همینم مونده برم خواستگاری از مردها!!!!!
و من نتیجه اخلاقی که گرفتم این بود که اگه میگن اخر زمون شده راست میگن......... |
جمعه 18 مهر 1393برچسب:, |
|
|
|
ما بهتریم یا...
|
|
همه ی سال بالا هامون که میشن سال 3 ،جلو و پشت سرمون و به اساتید و خلاصه همه ی عالم و ادم گفتن و میگن که:
سال یکی ها که جدید اومدن خیلی از شما بهترن......
اصلا کاری ندارم به این که این قضیه حقیقت داره یا نه و این که چقدر ما با این جملاتشون تحقیر میشیم.
فقط با 1 چیز حال کردم.
یکی از بچه هامون در نهایت خسته شد و تو روی یکی از پررو ترینشون گفت:
سال 3 ایها که امسال فارغ التحصیل شدن هم خیلی از شما بهتر بودن.....
لذتی بردیم از این حرف و شجاعتش که حد نداره.
مرسی نادی جونم.
پیوست:همه سال 2 ایهای سابق از همه سال 3 ایها متنفر بودن و منتظر بودن که اونها برن.
فکر کنم ماها هم دقیقا همین حس رو نسبت بهشون پیدا کنیم... |
جمعه 11 مهر 1393برچسب:, |
|
|
|
شرمنده
|
|
یادتونه پست قبلی غر زدم؟
من شرمنده ام م م م م م م م
تو کشیک قبلی بنده خدا نجاتم داد.
خیلی کمک کرد.
اون موضوع رو هم جا به جا کرد و حالا یکی از بچه های خودمون جاش رو میگیره.دیگه کس دیگه ای ضرر نمیکنه..
خدایا منو ببخش |
یک شنبه 6 مهر 1393برچسب:, |
|
|
|