در واقع فرصت نیستند.
یه جور وسوسه اند.
و این وسوسه ها وقتی قویتر میشوند که شما میدونین اون اتفاق در هر صورت میفته.چه شما در اون دخیل باشین،چه نباشین.
یه مثال میزنم:شما یه چک پول میبینین که روی زمین افتاده و مال شما نیست.
و خوب راهی هم نیست که بتونین صاحبش رو پیدا کنین.فرض کنین خیریه ای هم نیست که پول رو بدین به اون ها.
خوب اگه شما برش ندارین،یه نفر دیگه برش میداره و ازش استفاده میکنه.حروم میشه نه؟
من میگم درسته که قراره 100 درصد توسط یه نفر غیر از صاحبش مصرف شه،ولی اون یه نفر شما نباشین.اون پول مال شما نیست.خرج کردنش توسط شما کار درستی نیست.اگه خرجش کنین،روی روحتون خط خطی کردین.
از این دست وسوسه های بد تو زندگی امروزه زیادند.
ما فرصت پیدا میکنیم که بد باشیم.
گاهی این فرصت رو داریم که خیلی خیلی خیلی بد باشیم.
گاهی خوب بودنمون کاری رو درست نمیکنه چون به هر حال اون بدی اتفاق خواهد افتاد.
ولی من میگم بذارین اگه قراره اون بدی اتفاق بیفته و قابل پیشگیری نیست،عاملش نباشین،حتی اگه بی اندازه به نفعتون باشه.
شاید اون موقع سخت باشه ولی بعد از تموم شدن قضیه،احساسی به آدم دست میده که من بهش میگم رستگاری و این احساس اون قدر قشنگه که باعث میشه از شدت خوشحالی در حالی که دارین لبخند میزنین،تا خود خونه بدوین چرا که احساس میکنین آزادین.آزادِ آزادِ آزاد.....
ارادتمند
"نگار"
نظرات شما عزیزان:
م 
ساعت16:50---25 آذر 1391
شرایط فرضیه
وسوسه
چک مفت
بابا بی خیال! بیا تو زندگی واقعی. ملت جیب همدیگه رو سولاخ نکن، چک رو زمین افتاده پیشکش.
همین کارها رو میکنی که آدرس وبلاگم رو بهت نمی دم دیگه. آخه اونجا شرایط نه فرضیه، نه واقعی! شرایط جنگیه! می ترسم بیایی، بعد زخمی زیلی (اگر بتونی و نفسی داشته باشی!) بری! من خودم جرات ندارم با اسم واقعیم بیام! ایمیل هم نمی ذارم! اوضاع این قدر خطریه!
میگم یه خبرنامه بزن هر وقت آپ می کنی پیام بده یا حتی می تونی حالا که عکس هم توی نوشته هات نداری، مطلب رو عینا ایمیل کنی. می دونی، دنیای مجازیه دیگه! آدم حال و حوصله وبلاگ دوستا رفتن هم نداره! همین طوری بیاد اینباکس و از اینباکس بیاد روی گوشی، خوب میشه!! در اینصورت حتما ایمیل من یکی رو هم بنداز تو گروهت. اگه moderator هم بذاری من رو که عالی میشه! می دونی که چی میگم!
پاسخ:زیر دیپلم حرف بزن تو رو خدا .من از این کارهای سخت بلد نیستم
همین گوشه برام کافیه.اذیت نکن.آدرس وبلاگت رو اس ام اس کن.منتظرم.
نترس چیزیم نمیشه
م ر ی م 
ساعت20:04---23 آذر 1391
سلام نگار جان. از اولی که این وب رو راه اندازی کردی من خواننده هستم .gif)
توی همه ی نوشته های قشنگت، به خصوص، پست "خودم" رو بی نهایت دوست داشتم واقعا احساس خیلی خاصی بهم دست داد... این پست رو هم خیلی دوس دارمف رستگاری... راست گفتی، آزادِ آزاد...
فک کنم تقریبا هم سن باشیم...
alireza. 
ساعت23:29---20 آذر 1391
خوب ديگه در حد دويدن و اينا كه نه... ! اما راست ميگي. احساس خوبي داره هميشه.
پاسخ:به به دکتر .صفا آوردین.خوشحالم این جا میبینمتون
ربولي حسن كور 
ساعت22:49---13 آذر 1391
سلام
يعني جائي كه چك پول هست صندوق كميته امداد نيست؟
پاسخ:شرایط فرضیه دکتر...
جليل شعاع 
ساعت21:59---13 آذر 1391
خب...اينا تناقضاي زندگي ان و كاريشون نمي شه كرد...ارادتمند
پاسخ:ما بیشتر...
س.ه 
ساعت8:24---11 آذر 1391
درود بر دکتر
پاسخ:ممنون